حکایت قرآنی/۲۸
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم آن چنان بسیار عبادت می نمود که بر اثر ایستادن و قیام زیاد، پاهای مبارکش ورم کرد؛ تا بِدان حد نماز شب می خواند که چهره اش زرد شد و آنچنان در حال عبادت می گریست که از حال می رفت.
شخصی به آن حضرت عرض کرد: مگر نه این است که خداوند در قرآن فرمود:
لِیَغفِرَ لَکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَما تَأَخَّرَ (فتح/۲)
چرا اینگونه خود را به زحمت می اندازی؟
فرمود: اَفَلا اَکُونُ عَبداً شَکُوراً ؟ آیا بنده سپاسگزار نباشم؟
هزار و یک حکایت قرآنی/ص ۱۲۵